بحثی پیرامون آسیب اجتماعی صیغه

ابتدا به ساکن باید بررسی کرد ما با چه مخالفیم ؟

– روابط بین دو فرد؟
– صیغه؟
– تجارت سکس؟
– یا تجارت سکس با نام صیغه؟

مهم تر: می خواهیم چه کار کنیم ؟

– آیا هدف ترمیم یک آسیب اجتماعی است؟
– یا هدف نمک بر زخم پاشیدن است؟

و در پایان: آیا راه حلی داریم یا صرفا مقطعی می خواهیم روی سوژه ای مانور دهیم ؟

به عنوان یک کنشگر مدنی معتقدم امروزه در ایران، ازدواج موقت همخوان با زندگی مدرنیته نیست. چگونه دولت می خواهد این دو پدیده را ادغام کند. اگر ازدواج موقت رواج یابد با مشکلاتی روبرو می شویم که فعلا نداریم. یعنی نه تنها مشکلات گذشته را داریم بلکه مشکلات جدید را هم خواهیم داشت.
درترویج ازدواج موقت اصلا مسئله زنان در میان نیست و نگاه کاملا مردسالارانه است.
آنچه از قانونی کردن ازدواج موقت عنوان می کنند ضابطه مند کردن نیازهای جنسی مردان است. انگار نیاز جنسی مردان هیولایی است که بر تمام زندگی آنها سایه افکنده است. مردان بعد از یک ساعت می توانند مجددا ازدواج موقت دیگری داشته باشند اما زن باید 30تا45 روز عده نگه دارد پس نیاز جنسی زن در این مدت چه می شود؟ مردان متاهل می توانند در سفر برای پاسخ به نیاز جنسی شان ازدواج موقت کنند اما همسران این مردان با نیاز خود باید چه کنند؟ باید پرهیز جنسی داشته باشند. این چه پدیده ای است که دارند وارد خانواده می کنند؟ خانواده یعنی پدر،مادر و فرزندان اما با ترویج ازدواج موقت ما مادر و فرزند خواهیم داشت.
ضابطه مند شدن یعنی چه؟ یک رابطه نامشروع با خواندن یک عقد مشروع می شود فایده آن برای جامعه چیست؟ بعد از یک ازدواج موقت یک ساله منجر به حاملگی، زن چطور باید مرد را پیدا کند؟ اگر مرد توانایی ازدواج دائم نداشته حالا چطور می تواند از زن نگهداری کند؟ بچه را باید چه کند؟ به مادر بسپارد ؟به خانواده خودش بدهد؟ اگر متاهل باشد چه اتفاقی برای زن و کودکش خواهد افتاد؟ بنابراین می بینیم دولت به جای اینکه وظایف خود را بدرستی انجام دهد آنها را به خانواده ها تحمیل می کند.
وزیر آموزش و پرورش که از ازدواج دختران دانش آموز ابراز خرسندی می کند به پیامدهای آن نیز فکر کرده است؟ اگر نوجوانان ازدواج موقت کنند کجا باید همخوابگی صورت بگیرد؟ در خانه پدر و مادر؟ خانواده ای که پسرش هر روز یک صیغه به خانه می آورد دیگر چه خانواده ای خواهد بود؟ دولت می گوید من پول ندارم کار ایجاد کنم پدر و مادر باید خرج فرزندانشان را بدهند. باهنجار کردن ازدواج موقت کسانی که این عمل را انجام می دهند خانواده مدرن را در معرض خطر قرار می دهند. برای مشکلات امروزی باید راه حل های امروزی یافت در جامعه ای که بکارت مهم است چگونه از خانواده می خواهیم به دخترش اجازه استفاده از این حق شرعی را بدهد؟
دغدغه عده ای در ایران بالا رفتن سن ازدواج در ایران است اما این یک پدیده جهانی است به جای راه انداختن ازدواج دانشجویی و ازدواج دختران دبیرستانی که البته در اصل وسیله ای برای ممانعت از ادامه تحصیل زنان است اجازه دهند مردم خودشان راه بهتر را انتخاب کنند.

بپردازیم به صیغه:
زمان عقد بین حداقل 1ساعت و حداکثر 99 سال با نرخ 5 هزارتومان تا 300 هزارتومان متغییر است. در گذشته اکثرا زنانی که عقد موقت می شدند بیوه بودند اما امروز دختران نیز به این پدیده روی آورده اند. آمارها سن صیغه زنان را بین 9 سال تا 60 سال نشان می دهد که 90% زنان باسواد و حتی در قشر جوان، میانگین تحصیلات کمی بالاتر از فوق دیپلم می باشند.
اغلب این زنان به خاطر سکس صیغه نمی شوند؛ بلکه به علت نداشتن شغل و سرپناه، به ازدواج موقت تن می دهند.
در حال حاضر به صورت قانونی دفاتر مشاوره ازدواج موقت، ثبت و جذب این آسیب اجتماعی را برعهده دارند. مردان به این مراکز مراجعه و مشخصات خود را ارائه داده و زنان براساس این مشخصات مردان را انتخاب و ازدواج موقت می کنند. معمولا همین دفاتر به آنها اتاق یا خانه اجاره می دهد که اجاره بها را باید مرد پرداخت کند. زنان در صورت تمایل بعداز پایان مدت صیغه یا مجددا با آن مرد دوباره صیغه می شوند یا اگر نخواهند بعد از پایان عده با دیگری ازدواج موقت می کنند. در این مراکز صیغه نامه و حق فسخ(که براساس قوانین به زن واگذارشده) داده می شود….
مجرای غیرقانونی نیز توسط دلالان، با میانگین درآمد 4-5 ملیون تومان از این طریق است.
زنانی که صیغه می شوند معمولا پیشینه ای از آسیب های اجتماعی دارند یا مطلقه اند. آنها معمولا این مشکلات را دارند:
اعتیاد، خیانت همسر، خشونت خانگی، ازدواج زودرس و عدم مسئولیت پذیزی مردان،
همچنین دلایل صیغه شدن زنان را می توان موارد زیر عنوان کرد:
نیاز مالی، نیاز عاطفی و جنسی، ترکیب نیاز مالی و نیاز عاطفی و جنسی.
که البته نیاز مالی و سیستم رفاه اجتماعی ضعیف ایران، اصلی ترین دلیل صیغه شدن زنها است.
در احادیث اسلامی این ازدواج به مردانی که تمکن مالی ندارند پیشنهاد شده است چطور این مردان می توانند مشکلات این زنان را برطرف کنند در حالیکه زنان از فرط استیصال مجبور به صیغه می شوند؟.
زنان باید بعد از ازدواج موقت و عدم تمدید آن برای ازدواج موقت بعدی، عده نگه دارند اما با کلاه شرعی با عنوان صیغه یک ساعته با عدم دخول، عقدهای چند روزه یا چند ماهه دارند.
زنانی هستند که از روی ساعت عقد می شوند بعد از یک ساعت با فرد دیگری و همین طور در یک روز چندین بار به این عمل مبادرت می کنند. عامل اقتصادی انگیزه این زنان و شرعی جلوه دادن این عمل سوءاستفاده از قوانین است و به کرامت زن خدشه وارد می کند همین طور به آسیب های اجتماعی دامن می زند.
دسته دیگر از زنان به علت نیاز جنسی و عاطفی ازدواج موقت می کنند. این زنان در شرایطی نیستند که بتوانند ازدواج دائم داشته باشند و برای این دسته نیازهای عاطفی بر نیازهای جنسی تقدم دارد. برخی به علت ترس از تنهایی و نیاز به هم صحبت، صیغه می شوند.
دسته بعدی به علت ترکیب نیاز مالی و عاطفی و جنسی تن به ازدواج موقت می دهند. اینها کسانی هستند که قرض دارند یا سرپرست کودکان خود هستند و به علت داشتن فرزند امکان ازدواج دائم ندارند و از روی ناچاری صیغه می شوند.
صیغه 99 ساله: آن دسته از زنانی که صیغه99 ساله می شوند چون شبیه ازدواج دائم است رضایت بیشتری از این ازدواج دارند. منتها مشکلی که برای اینها به وجود می آید ندادن سهم ارث فرزندان این زنان از سوی فرزندان مرد حاصل از ازدواج دائم است.

صیغه شش ماهه:
در این مدل، زنان به علت بوجود آمدن وابستگی عاطفی رضایت عاطفی و جنسی دارند اما این دغدغه را دارند که با پایان یافتن این مدت اگر مرد مایل به تمدید صیغه نباشد چه کنند؟ در طول مدت صیغه تنش درونی دارند و معتقدند اگر مردی که به او دلبسنگی پیدا کرده اند حاضر به ادامه رابطه نباشد ضربه اصلی را زنها می خورند. اگر که مرد متاهل باشد، افزون بر تنش های درونی، احساس گناه هم دارند. این زنان اغلب مهریه ناقص دریافت می کنند و تازه مورد باج گیری مردان هم قرار می گیرند.
صیغه کمتر از شش ماه: دراین گروه رضایت عاطفی جنسی متفاوت است. در این دسته نیاز عاطفی مطرح نیست بلکه نیاز مالی پررنگ است.
زنانی که به صیغه شدن به عنوان یک شغل نگاه می کنند معتقدند وابستگی عاطفی نباید پیدا کنند و گرنه ضرر می کنند.
زنان صیغه ای نگاه منفی جامعه به خود را دارند و نگران آینده خود هستند چرا که معتقدند هیچ کس حاضر به ازدواج دائم با آنها نمی شود.
دسته ای دیگر اما موافق ازدواج موقت هستند به دلیل سابقه تلخی که از جدایی دارند و سخت طلاق گرفته اند. به علت عدم مسئولیت پذیری و آزادی این نوع ازدواج را برای زنان بیوه مناسب می دانند.
دسته دیگر صیغه را هرزگی اسلامی می دانند اما به علت مشکلات مالی مجبورند به این رابطه تن دهند بنابراین این نوع ازدواج برای آنها تنش زاست و احساس تنفر از صیغه بودن دارند.
اصولا در ایران زنان ازدواج موقت خود را پنهان می کنند و اگر به طور تصادفی خانواده هایشان متوجه شوند مخالفت می کنند.
مردها هم این نوع ازدواج را مخفی می کنند و اگر خانواده باز به طور تصادفی بفهمد به این زنان نسبت ناروا می دهند، بی احترامی می کنند و از تبدیل ازدواج موقت به دائم ممانعت می کنند.
از آنجا که در ایران آموزش جنسی نداریم و افراد آگاهی کمی در این زمینه دارند. همچنین جامعه اطلاع چندانی از سلامت جنسی و بیماری هایی مثل ایدزو هپاتیت نداشته و مردها که فکر می کنند با دادن پول حق دارند هر نوع با این زنان برخورد کنند… خشونت جنسی بسیار متعارف است.
متاسفانه به نظر زنان ازدواج موقت مردان مجرد طبیعی است و مردان مجرد را ترجیح می دهند اما عدم تمایل ازدواج دائم مردان مجردی که صیغه می کنند خود پیامدهای دیگری برای جامعه خواهد داشت.
به شخصه معتقدم دولت نباید همه مسائل را به دوش خانواده ها بیندازد با آموزش مهارت های زندگی، ایجاد شغل، تغییر در قوانین خانواده به گونه ای که حقوق زنان در نظر گرفته شود برای کاهش مشکلات خانواده ها قدم بردارد.
با صیغه مخالفم چرا که  رویکرد مردسالار بودن آن توسط ساختار با موضوع مردمحور بودن مطرح است و از دل چنین نگاهی نمی توان قدمی در راستای برابری برداشت.

برای پیشگیری سه موضوع اهمیت دارد:

– جامعه نیازهای جنسی زنان را به رسمیت بشناسد.
– روابط جنسی از حالت مردمحور خود خارج شوند.
– سوم همین اصطلاحات و کلمات مثل فحشا و … صرفا زنان را مورد هدف قرار نگیرد.

در غیر این صورت عادی شدن صیغه (چه ثبت شده – چه ثبت نشده) موقعیتی برای سو استفاده ی جنسی از زنان؛ در قشرهای متنوعی از جامعه فراهم می کند. شیوع بیماری، کودکان بدون شناسنامه و ارث، جایگاه پدری که زن صیغه ای دارد، جایگاه مادری که صیغه می شود، آسیب به همسر دائمی مردی که صیغه می کند و … همچنین معضل تن فروشی غیر شرعی، ازدواج سفید، ازدواج کودکان خصوصا قبل از بلوغ، طلاق و کودک فروشی مواردی بسیار مهمی است که قانون باید بدان بپردازد.
به امید اینکه در فرصتی دیگر بتوان این مسایل را گسترده تر ریشه یابی کرده و اصولی بدان پرداخت.

بانو مریم اکبری