جنبش نوزایی (رنسانس) ایرانی، فرزندان فردوسی

رنسانس ایرانی در پی سامان دادن به رستاخیز فراگیر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بر بنیاد بنمایه های اندیشه و اخلاقایرانشهری در راستای نجات کشور از فقر فرهنگی، تباهی اجتماعی، استبداد سیاسی و عقب‌ماندگی اقتصادی است.

رنسانس ایرانی برای احیای حقوق شهروندی، پاسداری از منافع ملی و نوزایی فرهنگ سازنده، خرد گرا و انسانی ایرانشهری، گذر از نظام جمهوری اسلامی را لازم ولی کافی نمی داند. بهروزی ایرانیان در گروی کوششی گسترده در جهت بازنگری کامل به قلمروی اخلاق و اندیشه فردی، نوسازی روانی ملت و بازسازی اجتماعی جامعه ایرانی است.

در این گفتمان، ایرانی بودن فراتر از پیوندهای خونی تعریف می شود و دربرگیرنده تعلق خاطر به مجموعه ایرانشهر و عواطف تاریخی و فرهنگی یک ملت کهنسال است. فرهنگ زندگی ساز و آبادگر ایرانی که آزردن موری را ناپسند می داند، به کرامت انسانی ارج می نهد و انسان را آزاد و مختار بر سرنوشت خویش می داند. از آنجایی که پاسداری از یکپارچگی سرزمینی و وحدت ملی ایرانیان از اصول غیر قابل چانه زنی رنسانس ایرانی می باشند، در نزد ایرانگرایان همه ایرانیان باید دارای حقوق اجتماعی برابر باشند و سهم همه ما از نعمات و همچنین از رنج‌های سرزمین مادری، باید دادگرانه باشد. افزودن قیود دینی، زبانی و جنسی و مانند اینها، فقط وجه افتراق و پراکندگی ملت می‌شود و در نفس خود، موجب پیدایش شهروند درجه یک و دو خواهد شد که صد البته مردود است.