ازدواج سفید، کابوسی در برابر فرهنگ سنتی ودینی!

عنوانی را که برای چنین پدیده نا آشنائی در جامعه ایرانی انتخاب نمودم، خود، گویای دیدگاهم نسبت به نوع فرهنگ و طرز تفکر رایج در جامعه و بویژه نسل میانسالان و کهن سالان و باز با درجه افزایشی بیشتر نسبت به دین باوران و متولیان دینی در ایران میباشد. آنچه را که انسان امروزی، جدا از باورهای دربند کشنده و تحت اسارت قرار دهنده، خواهان آن است، آزادی اندیشه، آزادی بیان و دارا بودن اراده و قدرت تصمیم گیری برای زندگی خصوصی خود میباشد تا بدون دخالت اطرافیان و جامعه و همچنین قوانینی که سد و مانع خواسته های عقلانی و خرد ورزانه وی میباشد به رشد و پیشرفت و ترقی خود در زندگی ادامه دهد. قبل از پردازش به نکات مورد نظر پیرامون عنوان این مقاله، لازم میدانم در رابطه با ازدواج سفید که یک پدیده نو ظهور برخاسته از ایده و اندیشه جوانان سرچشمه گرفته، توضیحی مختصر ارائه دهم.

با توجه بر رسم و سنت موجود در بین جامعه ایرانی که برای بر پائی و تدارک و اجرای سنت دیرینه ازدواج، پیش برنامه یا تدارکاتی مبنی بر به انجام رساندن این رسم میباید صورت گیرد و انجام این برنامه مستلزم سپری شدن مراحلی را میطلبد، بدین جهت، مراحل مورد نظر لازم است که سپری شده تا ازدواج، جنبه رسمی را بخود گیرد که این مراحل و ملزمات مربوط به آن بطور خلاصه شامل نکات زیر میشوند.

ملاقات والدین دختر و پسر و بحث و تبادل نظر و تفاهم و رایزنیها یا مشاوره های مفصل و تفصیلی که پس از آن، پرداختن به پیرامون نکاتی از قبیل مهریه – جهیزیه –  شیر بها –  خرید لباس و وسایل عروس و همچنین داماد از هر دو طرف مورد ازدواج –  برپائی مراسم جشن- تخمین پیرامون میزان یا تعداد دعوت شوندگان از هر دو طرف – در نظر گرفتن سالن و تجهیزات و وسایل لازمه جهت بر پائی جشن ازدواج – و هزینه های مربوطه به عقد و عروسی و سایر هزینه های جنبی دیگر، برآورد همه این هزینه ها آنهم در آغاز تشکیل کانون یک خانواده بسیار سنگین میباشد و بویژه اینکه امروزه شوربختانه بدلیل چشم هم چشمی های فراوان و بنوعی رقابت با مراسم ازدواج خویشاوندان و دوستان و آشنایان، لاجرم چه خانواده داماد و  یا خانواده عروس میبایست متحمل هزینه های بسیار گزافی گردند.

به همین دلیل، امروزه جوانان بخاطر پرهیز از چنین هزینه های گزاف و کمر شکنی، خود راسا تصمیم به ازدواج بدور از هرگونه هزینه ای و تشریفاتی (حتی پرهیز از هزینه های پرداختی به عاقد و اداری و غیره)  و با توجه بر علاقمندی و عشق و مهر نسبت بیکدیگر، بر آن شدند که خود راسا اقدام به انجام رساندن چنین ایده ای نموده و  یک کانون گرم خانوادگی را بنا نهند و هر دو با هم زندگی مشترکی را بر پا نمایند.

این ایده یا پدیده و یا اقدام را ازدواج سفید مینامند (البته در ایران بر حسب قوانین مذهبی، اسلامی که بدلایلی حتما باید ازدواج رسمی صورت گیرد و در غیر اینصورت خلاف قوانین میباشد) در بالا پیرامون این اقدام، مبنی بر فرار یا دوری جستن از هزینه های بسیار گزاف غیرضروری برای جوانان و بویژه برای والدین آنها، توضیحاتی داده ام.

در اینجا لازم میدانم که چند پرسش در چارچوب موضوع مورد نظرم و در راستای هرچه بیشتر روشن نمودن موضوع مطرح نمایم.

پرسش نخست: آیا در کشور ما ایران، حکومت تکیه زده بر اریکه قدرت توانسته است امکانات رفاهی، آسایشی و امنیت برای جامعه را که اساسی ترین و پایه ای ترین اصول اولیه زندگی یک جامعه میباشد فراهم سازد؟

پرسش دوم: آیا حکومت موجود در ایران توانسته یا خواسته است برای جامعه ایرانی امکانات و تسهیلات لازمه در امور آموزشی، پرورشی، بهداشت و درمان، بازار کار و ایجاد فرصتهای شغلی برای مردم و بویژه برای جوانان فراهم سازد و یا حمایتهای مالی فرد یا افراد و خانواده ها را که در حد میزان و معیار هزینه ها و معیشت  زندگی فرد انسانی میباشد فراهم نماید؟

آیا حکومت توانسته یا خواسته است که جامعه را با آموزشهای مختلف و متفاوت،  میزان دانش و آگاهی آنان را به موازات جوامع پیشرفته در کشورهای مترقی ارتقاء دهد یا اینکه بر عکس، با آموزه های بسیار منفی و بعبارتی با بد آموزیها و ارائه افکار و فرهنگ ما قبل قرون وسطائی، آنقدر مردم را در مسیر واپسگرائی سوق داده است که شوربختانه مردم (البته آنانیکه منافعشان را در وجود چنین فرهنگی میبینند قابل توجیه میباشد) در کوره راههای ناکجا آباد فرهنگی، در نازلترین درجه ارزش انسانی قرا گرفته و همواره در دره ابتذال فرهنگی در تمامی زمینه ها، سقوط نموده اند.

پرسش سوم: مگر غیراز این است که بدلیل بد آموزیها به جامعه، شوربختانه  مردم، فرهنگ سنتی اطاعت و فرمانبرداری و بیگانگی نسبت به ارزش وجودی خود و خود بنیادی و از دست دادن آتونومی خود و بر حسب اجبار روی به هترونومی آورده اند و بواقع تبدیل به زندانیان و اسرائی در یک زندان بزرک با نام کشور آنهم تحت فرماندهی متولیان حکومت دینی با تفکر ۱۴۰۰ سال پیش مذهبی از نوع اسلامی ان قرار گرفته اند؟

کدامین قانون در کشور حکمفرما میباشد تا مردم و بویژه جوانان به خواسته های طبیعی و عاطفی خود که حق مسلم آنان است دست یابند؟

در کشوری که قانونگذاران و ساختار حکومتی آن با دیدگاه مذهبی ما قبل قرون وسطائی خود عمل مینمایند آیا حاضرند یا خواسته اند که قوانینی را برای انسانهای عصر حاضر در ایران، در راستای شئونات و ارزشهای  انسانی و درجه انسانیت، قوانینی بدور از قوانین عقیدتی و ایدئولوژیکی و واپسگرایانه وضع نمایند؟

 با توجه بر اینکه بسیاری از کشورهای پیشرفته وجامعه آنها و وجود قوانین بسیار مترقی و متحول در تمامی زمینه ها و بویژه در زمینه ارزشهای معنوی و مادی انسانی موجود در آن کشورها،  میتوان آنها رابعنوان الگو و نمونه در نظر گرفت تا جامعه را به درجه ای از اخلاق و معرفت انسانی و مهر و عشق و راستی و صداقت رهنمود کرد؟

چگونه میتوان مشکل طبیعی و عاطفی مردم و بویژه جوانان را برطرف نمود؟ با سنگسار نمودن و یا بزندان افکندن و یا شلاق زدن و دست و پا بریدن؟

قدر مسلم است که جوانان امروزی با توجه بر حس کنجکاوی آنان و تشنه یادگیری در راستای کسب آگاهی و دانش و اطلاعات مختلف، از حداقل امکانات استفاده مینمایند و تلاش و کوششان براین است که از دنیای خفته و از خود بیگانگی و پوچی، خود را برهانند و با آموختن در زمینه های مختلف، اندیشه خود را توانمند سازند  نه اینکه بسمت خرافات، موهومات، افکار پوچ و فرسوده ای که جز تحمیق آنان ره آورد دیگری حاصل نمیگردد روی آورند.

متولیان حکومتی دینی با تصور اینکه ازدواج رسمی که با قرائت الفاظ بیگانه عربی البته آنهم توسط آخوندی که خود را ولی امر در این مورد میداند و همانند قیم، واژگان نامفهومی را بر زبان جاری مینماید و باصطلاح این پیوند زناشوئی را که از ارزش بسزائی برخوردار است برسمیت میشناساند!!!!

آیا میدانیم واژگان یا کلماتی را عاقد (آخوند) بزبان عربی میراند چه مفهوم یا معنی دارد؟ (در اینجا لازم میدانم که واژگان بکار کرفته عربی توسط عاقد را که به نمایندگی از طرف عروس کلماتی را بر زبان میاورد که چه واژگان ناپسند و شنیعی میباشند و شوربختانه جامعه ایرانی البته منظورم زنان یا دختران میباشند، بدون درک این واژگان بسیار زشت، پاسخ مثبت را نیز با کمال میل بیان میدارند!!! ).ابتدا سوره عقد توسط عاقد بیان میگردد که بر گرفته از قران میباشد.

(( از شر نفس و اعمال خود به الله پناه میبریم. کسی را که الله راهنمایی کند هیچکس نمیتواند گمراهش کند.ای کسانی که ایمان اورده اید همیشه به الله روی کنید و به او متکی باشید.و به الله متکی شوید و به خویشان یگانگی کنید و بدانید که الله مراقب شماست.والله منش شما را درست خواهد کرد و گناهان شما را خواهد بخشید و هر کس از الله و پیامبرش فرمانبرداری کند به پیروزی خواهد رسید))!!!

 سپس جمله ناپسند و شنیع توسط عاقد مطرح میگردد که بعد از خواندن جملات بالا عاقد (فرقی نمیکند عمامه داشته باشه یا بدون عمامه باشه) از عروس میپرسد:(آیا وکیلم شما را به عقد آقای ….. در آورم؟) هنگامی که عروس پاسخ مثبت داد رو به داماد میکند و همین پرسش را از او مینماید.

حال ببینیم پس از شنیدن پاسخ مثبت داماد، آخوند یا ملا از طرف عروس چه میگوید (برای این قسمت متن عربی را نیز مینویسم). 

(انکحتک و زوجتک نفسی الی صداق المعلوم)

واژه (انکحتک) از ریشه (نکح) گرفته میشود که کلمه (نکاح) هم از همین ریشه میاید (و در زبان عربی به معنی گاییدن، پاره کردن و سوراخ کردن است)!!

معنی این جمله که از طرف عروس به داماد گفته میشود :

من در برابر پول معینی که به من میدهی خود را دراختیار تو قرار میدهم (البته در اینجا من واژه اصلی را بدلیل شرم حضورم بکار نبرده ام) ، یا اجازه میدهم پاره و سوراخ بکنی.

عروس در برابر شنیدن جمله بالا که از طرف وکیلش (همان عاقد) گفته میشود، پاسخ میدهد قبول میکنم !!!!!

هدف از نوشتن این جملات نه بخاطر اهانت و توهین به شخصی یا اشخاصی میباشد، بلکه ارائه واقعیات مندرج در چنین جملات و یا گفتاری میباشد که باز هم باید بنویسم شوربختانه مردم بدون بررسی و پژوهش به مفاهیم واژگان بیگانه (حال عربی یا هر زبان بیگانه دیگری) مهر تائید نیز بدان میزنند و مفتخر به تکرار بیان آن نیز هستند:

آنگاه  پیرامون موضوعی در رابطه با روند و پروسه زندگی و متولد یا زاده  شدن فرزند حاصل از این پیوند زناشوئی را که درصورت خواندن خطبه باصطلاح عقد، حلال زاده یا مشروع مینامند و فرزند حاصل از ناخوانده های این الفاظ بیگانه و نا آشنا و نا مفهوم را حرامزاده یا نامشوع مینامند!!!  حلال زادگی را باید در اندیشه نیک زیر چتر اخلاق جستجو نمود و حرامزادگی را درتفکر و افکار غیر انسانی و غیر اخلاقی باید یافت، نه در محصول یا آفرینشی که از آمیزش زن و مردی بدست میآید.

آیا پرداختن و سپری نمودن مراحل مختلف دست و پا گیر این مراسم، تاثیر و نقشی در ایجاد عشق و مهر و محبت ایجاد مینماید؟ یا اینکه بجای این پیچیدگیها و مسائل غیر ضروری و مشکل ساز بهتر نیست که خانواده ها به فرزندان خود راه و رسم مهر و دوستی، اخلاق و انسانیت و علاقمندی و محبت را در قلب و روح و روان فرزندان خود از آغاز زاده شدن تا زمانی که فرزندان در کانون گرم خانواده و در آغوش والدین خود بسر میبرند بیاموزند و صد البته که در این راستا وظیفه و مسئولیت حکومت و یا دولت نیز در این رابطه بمراتب بیشتراز آن میباشد که والدین باید انجام دهند؟ خود همان مادران و پدران نیز از آغاز تشکیل کانون خانواده نیاز مبرم به آموزشهای صحیح و پسندیده و نیک در تمامی زمینه ها ، بویژه در امر ایجاد یک کانون گرم خانوادگی برای خود و فرزندانشان میباشد.

وظیفه و مسئولیت دولت بسیار سنگین میباشد که شوربختانه در ایران توجهی به این امر مهم نشده و نمیشود.

آسیبها در جامعه بسیار فراوان و انبوه میباشند که مسئولیت اساسی و پایه ای آن بعهده دولت و مسئولین کشور میباشد، آیا تاکنون توانسته اند آسیبها را بدرستی مورد بررسی قرار دهند و در جهت رفع این مشکلات مهم و اساسی راهکار ها و رهیافتهای لازمه بیابند؟  

واقعا ما در کجای زمانه و تاریخ آن قرار داریم و بسر میبریم که هنوز هم نخواستیم بیدار شویم و بخود آئیم تا واقعیتهای بسیار تلخ و مسموم را بدرستی بشناسیم و درک درستی همراه با اندیشه خردمندانه و نه احساسی، از آن داشته باشیم؟

شوربختانه اکثر جامعه ایرانی با قلب خود فکر میکنند و نه با مغز یا اندیشه و خرد.

لازم به توضیح میباشد که همین متولیان دینی با گذراندن چند قانون و تبصره چنان حقانیت و تقدسی به برخی از فلسفه های عقیدتی خود میدهند که گوئی مردم بسیار نا آگاه و مهجور و صغیر میباشند که نه تنها چیزی نمی فهمند بلکه حق درک و فهم آنرا نیز نداشته تا روشهای غیر اخلاقی و غیر انسانی آنان را درک نمایند.

نمونه بارز این قوانین، اجرای صیغه یا ازدواج موقت !!!! و همینطور ازدواج صوری و انواع دیگر آن. آیا با بوجود آوردن و وضع نمودن چنین قوانینی، فحشا و روسپیگری در قالب شرعی و عرفی آنان نمیباشد که این معضل خانمانسوز، آفت و سم جامعه را که مردم را بسمت بی اخلاقی و بی مسئولیتی و  بی ارزش نمودن جایگاه زنان، افکار و مرام و اخلاق اکثریت قاطع جامعه مردان را زیر سلطه خود فرو برده است؟

حال ازدواج سفید را بعنوان معضل و بلای زمینی برای جامعه ایرانی مینامند و آنرا خط سرخ روابط انسانها و بویژه جوانان میدانند؟ آری شاید هم بنوعی بخاطر نگرانی از حذف منافع مادی دیگرشان که در هر عقد و ازدواجی پول کلانی بابت خواندن خطبه عقد از برگزار کنندگان این رسم، نصیبشان میگردد آنرا سم و یا معضل مینامند؟

بجای چنین تفکراتی لازم است که حکومتگران برای پیشگیری و جلوگیری از هرگونه تضییع حق و حقوق از دختران و یا زنان، قوانینی در راستای حمایتهای مادی و معنوی از آنان را وضع نموده و قاطعانه به اجرا در آورند، همچون کشورهای مترقی همانند سوئد، نروژ، دانمارک و آلمان و فرانسه و یا سایر کشورهای دارای حکومت متعارف مدنی و پیشرفته و دمکرات که تمامی حقوق انسانها، بویژه کودکان و زنان را مقدم بر هر نکته دیگری میدانند و اجرا مینمایند.

           من بشخصه اشکال را در این نوع ازدواج نمیبینم،  بلکه  معضل یا معضلات را در کمبود ها ونواقص و کاستیهای قوانین مترقیانه و متحولانه ای که میتواند از حقوق فرد فرد مردم پدافند نماید میبینم.

          عدم دارا بودن تسهیلات مردم اعم از رفاه، آسایش، امنیت و حمایتهای مادی و معنوی، برای کودکان، زنان و همچنین جوانان در تمامی زمینه های گوناگون زندگی آنان.

شوربختانه در این راستا، جامعه شناسان ایرانی درون مرز نیز بخاطر حفظ موقعیتهای شغلی و ترس و دلهره از ایجاد مشکلاتی که حکومت و دست اندر کارانش ممکن است  برای این قشر از دانش آموختگان جامعه ایجاد نمایند، نه تنها نمیتوانند به حقایق و واقعیتها بپردازند و معضلات پایه ای و اساسی را بدرستی ریشه یابی نمایند، بلکه برعکس، بنوعی با تائید های ضمنی و گاها کاملا روشن، بر چنین تفکرات واپسگرایانه ای مهر تائید میزنند.

آنچه را که جامعه ایرانی نیاز مبرم بدان دارد، آزادی بیان، اندیشه، تصمیم برای زندگی خصوصی خود و مهمتر ازآن یک حکومت مترقی و متحول دمکرات و لائیک میباشد که با وضع و اجرای قوانین پیشرفته و متحولانه انسانی با معیارها  و ارزشها و شئونات انسانی و حمایتهای همه جانبه از مردم و بویژه از کودکان و زنان و محو نمودن فرهنگ مرد سالارانه، بتوان کشوری و جامعه ای همراه با اخلاق و معرفت انسانی را بوجود آورد.

قوانینی که در منشور سازمان ملل بر اساس و پایه حقوق بشر درج گردیده است.

در پایان پیشنهاد میکنم به گفتگوی سه نفر از دعوت شدگان در برنامه پرگار که آدرس منبع در زیر نوشته  شده مراجعه نموده و به سخنان این مصاحبه شوندگان گوش فرا دهید و در نهایت متوجه خواهید شد که باز هم این جماعت عمامه بسر چگونه براحتی از زنان که مورد تبعیض قرار  گرفته و میگیرند تضییع حق مینماید، بدینگونه که در جائی اشاره به قانون و قوانین حکومت اسلامی یا مذهبی مینماید که زن در زمان امضاء عقدنامه میتواند هر گونه حقی را که خواهان دارا بودنش است بیان نماید تا در سند ازدواج نوشته شود وثبت گردد و اگر چنانچه بدلیل عدم آشنائی و آگاهی وی نسبت به این قوانین، چنانچه این حق وی نوشته نشود، آنگاه در زمان جدائی یا طلاق او امکان بدست آوردن آن حق یا حقوق مورد نظرش را نداردیا نخواهد داشت!!!!

ملاحظه میفرمائید که چگونه این قشر از جامعه که خود را برحق میدانند و مدعی عدالت الهی و اسلامی و غیرو میباشند تا چه اندازه فریبکارانه و روباه صفتانه حقی را که چنانچه فرد اعم از زن یا مرد نمیداند و یا از آن آگاهی ندارد از او گرفته خواهد شد و این امر را بسیار عادی و متعارف میپندارد.

بهمین دلیل میگویم که شوربختانه نه تنها کاستیهای فراوان در قوانین حکومت مذهبی موجود در ایران وجود دارد بلکه تضییع حق هم از دیدگاه اینان بسیار عادی ومعمول میباشد و در نتیجه هیچ مشکل یا اشکالی را ایجاد نخواهد نمود. درحالیکه اگر شخصی از حقوق خود آکاهی نداشته باشد، این قانون و مجریان قانون میباشند که باید حق وحقوق افراد را محترم شمرده و با عدالت کامل، حقوق آنان را حفظ نمایند تا حقوق لازمه به صاحب حق اعطاء گردد و نه اینکه چنانچه شخصی، چه زن و چه مرد آگاهی نداشته باشد، میتوان حقوق وی تضییع و نادیده گرفته شود!!!!! آری این است معضل جامعه ایرانی که با چنین حکومتگرانی روبرو میباشند.    

داریوش (حسن) درشتی

آلمان: 31.03.2016

منابع مورد مطالعه:

1 – پرگار ازدواج سفید:

https://www.youtube.com/watch?v=-0bZkRFoBLs

2– سایت تحلیل عصر ایران: ازدواج سفید چیست؟

http://www.asriran.com/fa/news/344601/ازدواج-سفید-چیست

3– ویکی پدیا دانشنامه: همباشی

https://fa.wikipedia.org/wiki/ازدواج_سفید

4– برترینها: ازدواج سفید

http://www.bartarinha.ir/fa/news/192492/گفت%E2%80%8Cوگو-با-زوجی-که-ازدواج-سفید-کرده%E2%80%8Cاند

5 – تنظیم خانواده: ازدواج سفید

http://www.tanzimekhanevadeh.com/marriage/1264-ازدواج-سفید

6 – جوان پرس: ازدواج سفید و جشن سونامی آینده جامعه ایرانی

http://www.javanpress.ir/ازدواج-سفید-و-جشن-طلاق-سونامی-آینده-جام/