رسم بهمن گیر و از نو تازه کن بهمنجنه
بهمنگان – اندیشه نیک و روز حمایت و نگاهبانی از حیوانات
از جشنهای ایرانشهری که در رنسانس می باید زنده شوند، یکی از کم شناخته شده ترین آنها، جشنِ روز بهمن (دومین روز ماه) در ماه بهمن می باشد. بهمن، اولین امشاسپندِ ایرانیان، یادآور اندیشه نیک برای آنها می باشد. اگردر این جشنِ ایرانشهر، کودکی از مادربزرگش یا همسایه ای از همسایه ای بپرسد که اندیشه نیک در این جشن بهمنگان، در دنیای من، به چه شکلی خود را می تواند نشان دهد؟ آن مادربزرگ یا همسایه پاسخ می دهد که در این دنیای تو، با نیکو کاری و نیک اندیشی نسبت به حیوانات است که تو می توانی بهمنگان را زنده کنی.
در روستاها و شهرهای ایرانشهر، این جشن از صبح زود با به کوه و دشت رفتن جوانان شروع می شود. در کوهستان، جوانان موظفند که گل ها، برگها یا دانه هایی از گیاهان طبیعی ای که دارای مصرف دارویی دارند را جمع آوری کنند. گیاهان دارویی جمع شده در بهمنگان، مورد استفاده مادرو مادربزرگان در طول سال می شوند. از مهمترین گیاهانی که در این روزِ زمستانی در کوه و دشت های ایران شکوفا می شود، گل بهمن می باشد که به دو رنگِ سوری و سپید، زمستانِ ایران زمین را رنگارنگ می کند.
صبحانه در این روز، با شیر تازه ای شروع می شود که در آن برگ های سرخ و سپید بهمن خرد شده و به جوش آمده. پس از آن، دیگِ بهمنگان، پر شده از هرگونه حبوب و سبزی و گوشت که در این هنگام موجود است بپاست. مانند شیرِ صبحانه، آش بهمنگان نیز با برگهای سرخ و سپید گل بهمن پخته می شود. ایرانیان باور دارند که این گیاه دارای خواص دارویی است و به تقویت حافظه بسیار کمک می کند. در قدیم، گلِ بهمن را به صورت تازه در غذاها می ریختند، خشک شدۀ آن را دم کرده و می نوشیدند، یا به صورت گرد بر روی غذا می ریختند یا با گرد نبات آمیخته و می خوردند.
فرخش باد و خداوندش فرخده کناد
عید فرخنده و بهمنجنه و بهمن ماه
(فرخی)
در ایرانشهر، هر کدام از امشاسپند ها، یادآورِ ارزشهای جامعه می باشند. بهمنگان، یادآور اندیشه نیک می باشد. در دنیای امروزی، ارزش های نیک در کشورهای پیشرفته، نشان بزرگی و مدنیت ملت ها به شمار می آید. بهمن، در اوستا، وُهومن خوانده می شود به معنای اندیشه نیک یا نیک منشی. ایرانیان باوردارند که در نیک اندیشیدن و اخلاق نیک می باشد که یک انسان به خرد و دانایی می رسد. در دنیای مادی و زمینی، این امشاسپندِ ایران زمین، یادآور نیک اندیشیدن و نگاهبانی از چهارپایان می باشد.
امروز، در خشونت و آلودگی و زمستان جمهوری اسلامی، برگ و آش و ارزشهای بهمنگان دیده نمی شود. هوا و خاک ما از بی ارزشی های ما آلوده شده است. سینماهای ما سوخته اند، آواز ما خاموش است، صورت های ما اسیدپاشی شده و بهمن های ما در کوهستانهای ما نمی رویند. در این میان، سگ ها و اسب ها و آهو های ایران زمین نیز مانند ارزشهای ما فراموش شده اند. دریاچه های ما برای پرندگانمان خشک شده است و تنها عکس هایی از یوزپلنگهای ما بر روی پیراهن های ما باقیست. اما همچنان که پشت هر زمستان سیاهی در ایران زمین، نوروز ایرانیان می باشد، در دل هر زمستان سیاه و سردی، دانه ها و ریشه های زنده و مفیدی نهفته است. جشن بهمنگان فراموش نشده است، بلکه گیاهی است که دانه هایش سر تا سر کوهستانهای ما پخش شده است و حتا در این زمستانِ آلوده، آماده رویش می باشد. رویشی که می تواند آلودگی ایران زمین را بگیرد.
بهمنجنه است خیز و می آرای چراغ دی
تا برچینم گوهر شادی ز گنج می
(مختاری)
چند سال پیش، انجمن حمایت از حیوانات در ایران پیشنهاد کرد که جشن بهمنگان به عنوان روز حمایت از حیوانات برگزار شود. این پیشنهاد، توجه بسیاری از ایرانین را جلب کرد و چندی از انجمن ها و فعالین اجتماعی و محیط زیست، سعی بر زنده کردن این جشن در راستای حمایت از حیوانات را کرده اند. دکتر شاهین سپنتا، دبیر سابق انجمن حمایت از حیوانات اصفهان، می گوید که در این چند سال، فعالین مدنی و محیط زیست، در پارک های عمومی، فضاهای سبز و جایگاه هایی که مردم حضور دارند، چهره به چهره با مردم درِ گفتگو را باز کرده اند تا آنها را با ویژه گی های فرهنگی و تاریخی بهمنگان آشنا کنند و در باب رسیدن و نگاهبانی از محیط زیست و حیوانات صحبت کنند. همانند دانه هایی از درختی پیر در زمستانی سیاه، این فعالین اجتماعی، در پارک ها و اماکن عمومی، دانه هایی می باشند که هر کدام از آنها روزی ریشه ای خواهند زد و درخت هایی خواهند شد تنومند و پربار.
در نظامی که جان انسان ها ارزشی ندارد و شادزیستی آنها حرام است، حیوانات ایران زمین نجس خوانده می شوند و حتا کمک رسانی به سگ های ما مورد مجازات قرار می گیرد. در چنین شرایطی، جشن بهمنگان، نشانی است از ارزشهای ما، از ایرانشهر ما و از رنسانس ما. در این زمستان سیاه، حمایت از حیوانات ایران زمین، نشان اعتراض ما نسبت به آزاررساندن به حیوانات زیبای آن سرزمین می باشد. حیواناتی که در فرهنگ ایرانشهر هر کدام جان دارند و جان شیرین خوش اند.
رسیدگی ما ایرانیان به سگ های ما، در شرایطی که حمایت از آنها بر خلاف قوانین نظام جمهوری اسلامی می باشد، نافرمانی ما نسبت به آن قوانین می باشد. بزرگانی مانند گاندی و کینگ در قرن پیش به انسان ها آموختند که نافرمانی با اخلاق نیک است که می تواند جوامع را دگرگون کند.اندیشهِ نیک در بهمنگان، اخلاق ما را شکل می دهد و آن را همسو می کند با راهکار ناقرمانی مدنی که جهان با آن آشناست. کمک رسانی به سگ ها و پرندگان و آهوهای ما در بهمنگان نشانه ای از نافرمانی مدنی ما و رنسانس ایرانی می باشد.
در این زمستانِ سیاه جمهوری اسلامی، گل های سرخ و سپید بهمنگان هنوز دیده می شوند. باشد که گلهای بهمن در کوهستان های ما، وسیله ای شوند برای زنده کردن خاطره ی ایرانشهر ما. باشد که دهشمندی و شادزیستی ما در بهمنگان، مرحمی باشد بر زخم های حیوانات ما. باشد که جشن بهمنگان در شهرهای اروپا و آمریکا، با کمک رسانی به سگ های آواره و جانوران در خطر انقراض، نشانی شود از بزرگی ایرانیان.
چه خوش گفت منوچهری که:
رسم بهمن گیر و تازه کن بهمنجنه
ای درخت ملک، بارت عزو بیداری تنه
اورمزدِ بهمن و بهمنجنه فرخ بُود
فرخت باد اورمزدِ بهمن و بهمنجنه
نگاهی دیگر به تاریخچه بهمنگان:
بهمنگان یکی از جشنهای ایرانی در بهمن روز از بهمن ماه برابر با روز دوم بهمن است.
بهمن از واژه اوستایی وهومن گرفته شده که با «اندیشه نیک»، «منش نیک» و «خرد سپندینه» «خرد مقدس» برابر نهاده شده است. ایرانیان، دهمین ماه سال و دومین روز از هر ماه را به نام وهومن نامگذاری کردهاند و آنرا جشن میگیرند.
وهومن یکی از امشاسپندان نزدیک به درگاه اهورامزدا میباشد. زرتشت برای دریافت پیامهای اهورایی از وهومن یاری میگیرد. پاسبانی چهارپایان سودمند در عالم جسمانی به این امشاسپند واگذار میشود. از این رو زرتشتیان در جشن بهمنگان یا بهمنجه که در روز بهمن از ماه بهمن واقع میشود از کشتار حیوانات سودمند و خوردن گوشت آنان خودداری مینمایند و برخی زرتشتیان، پرهیز از خوردن و کشتار را در تمام روزهای بهمن ادامه میدهند. در گاتها آمدهاست که اشوزرتشت به یاری مهین فرشته «بهمن» به پیامبری برگزیده شد. وهومن در جهان مینوی نماد منش نیک اهورامزدا است. و با خواست او، به اشوزرتشت روی میآورد و او را با گفتار و خواست اهورایی پیوند میدهد. در اوستا، بهشت خانه وهومن خوانده شدهاست و نیکوکاران در سرای وهومن (بهشت) به پاداش ایزدی میرسند. در نوشتههای پهلوی چون دینکرد و بندهش، وهومن نخستین آفریده است. رستم شهزادی در کتاب «جهانبینی زرتشتی» مینویسد: «بنا به فرهنگ ایران باستان و آموزشهای زرتشتی، منظور از یگانگی هستی، این است که در جهان هستی، حقیقت یکی است و سرچشمهی وجود همان حقیقت یکتاست که اهورا یا «بود» نامیده شده است و همهی موجودات نمودهایی از آن «بود» اصلی هستند و بازگشت همهی نمودها به «بود» اصلی است.»
اسدی طوسی در سدهی پنجم، در کتاب «لغت فرس» در بارهی جشن بهمنگان، که آن را «بَهمَنجَنه» نامیده، مینویسد:
«جشنی است که دوم روز از بهمن ماه کنند و طعامها سازند و بهمن سرخ و زرد بر سر کاسهها نهند و ماهی و تره و ماست آرند.»
ابوريحان بيرونى در «آثار الباقيه عن القرون الخالیه» در مورد جشن بهمنجه چنين مى نويسد:
«روز دوم آن روز بهمن عيد است كه براى توافق دو نام آن را بهمنجه ناميدهاند؛ بهمن نام فرشتهی موكل بر بهايم است كه بشر به آنها براى عمارت زمين و رفع حوايج نيازمند است و مردم فارس در ديگهايى از جميع دانههاى مأكول با گوشت غذايى مىپزند و آن را با شير خالص مى خورند و مى گويند كه حافظه را اين غذا زياد مىكند و اين روز را در چيدن گياهان و كنار رودخانهها و جوىها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزاندنىها خاصيتى مخصوص است و بر اين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسب اين كارها را در اين روز انجام مىداد و سود اين اشياء در اين روز بيشتر از ديگر روزها است.»
روز نيز بين مردم ما در زمستان به خصوص ماه بهمن خوردن برف و شيره مرسوم است و معتقدند كه خاصيت دارويى دارد.
•ريشه اسطوره اى بهمن
برابر نوشته هاى اوستا، اهورامزدا داراى فروزه هاى نيك بيشمار است كه از ميان آنها ۶ صفت برگزيده تر هستند كه به هر يك از اين صفات امشاسپند و به مجموع آنها امشاسپندان مى گويند.اين كلمه از سه جزء تشكيل شده است: اَ: حرف نفى، مشه: از ريشه مر به معنى مرگ (جمع اين دو بخش = اَمِشَه: بى مرگ) سَپَنته: مقدسان – پاكان. امشاسپندان يعنى پاكان بى مرگ.بهمن، ارديبهشت، شهريور، سپندارمذ، خرداد، امرداد نام هاى ۶ امشاسپند است.
بهمن اولين و برترين امشاسپند است و صورت اصلى اين كلمه وهوم است كه مركب از دو كلمه است. (وهو) به معنى نيك و (من) به معنى ضمير و وجدان و مصدر انديشه و به عبارت ديگر وجدان نيك و خرد كامل و آن دو لفظ مصطلح اخير هم مركب از دو كلمه است – وهو: نيك، من: ضمير و وجدان وه: نيك، من: ضمير و وجدان و از روايات اوستا چنان استنباط مى شود كه صحت و سعادت و نيكى تمام ضماير و قلوب به اين امشاسپند مربوط است و ستودن و تمجيد نمودن اين امشاسپند عبارت از استقبال نيك ضميرى و صاحب وجدان نيك شدن است و در روايات اوستا مى آيد كه وهومن امشاسپند از هر كس ناخشنود باشد در دنيا سعادت و در آخرت، بهشت و درجات عالى نصيب آن شخص نخواهد شد.
غرض از تحصيل رضايت آن امشاسپند تهذيب و صحت و سلامتى و صفاى وجدان و ضمير است كه انسان را از هرگونه ذلت و نكبت و مرتبه نشيب رهانيده و به درجات عالى رهبرى نموده رستگارى خواهد بخشود.او در گاهان نيز همين مقام را دارد. او كردار مردمان را در واپسين داورى مى سنجد، بهشت خانه اوست. زرتشت از طريق اوست كه به نزد اهورامزدا بار مى يابد.بهمنگان بر همه ايرانيان و به خصوص مردان ايستاده و پدران پرتلاش فرخنده باد.