مقاله ای که بدرستی ۵۰ سال گذشته را به تصویر می کشد، باشد که ملت ایران از خواب بیدار شده و با قدرتی که در نهان اندیشه ایرانشهری وجود دارد، پایه های ستم و استعمار را برای همیشه در این خاک اهورایی درهم شکنند…!

توجه شما را به خواندن این مقاله جلب میکنیم.

پاینده ایران ازاد

الزایمر تاریخی یک ملت

همه خواب بودند،مثل همیشه ،ژیکاردستن عالی تصویرمان کرده است،خودکشی دسته جمعی یک ملت . همه بیرون ریختند،همه داد می زدند ،هیچکس نمی دانست چرا، زامبی ها به سیم آخر زده بودند ،زامبی های وارداتی،زامبی های وطنی….ما سی و هفت سال است که کابوسهایمان را دوره می کنیم ،ما خواب بودیم وقتی ابراهیم یزدی در سال ۱۳۳۹ به آمریکا رفت تا بعنوان دبیر شورای مرکزی و مسئول تشکیلات جبهه ضد ملی انتخاب شود. ما خواب بودیم وقتی ابراهیم یزدی جاسوس همه جانبه ،مامور شد اولین مسجد در هوستون تگزاس را به پا کند. وقتی مامور شد تا عضو بسیاری از تشکیلات دانشجویان مسلمان در آمریکا بشود ،همان تشکیلات که بعد ها دانشجویان عضو ،طبق برنامه سی ای ا ،جزو رهبران و دولتمردان کشورهای اسلامی دنیا شدند ،منصفانه نگاه کنیم خوب تربیت شده بودند،تمام برنامه تدوین شده ،مو به مو در حال اجراست، طیب اردوغان ریس جمهوری فعلی ترکیه ،ما هاتیر نخست وزیر سابق مالزی و انور ابراهیم معاون او- حسن الترابی از دولتمردان سودان- عزالدین عراقی از فعالان حزب دموکرات عراق،……….ما خواب بودیم وقتی برایمان خواب می دیدند.ابراهیم یزدی در سال ۱۳۴۴ خورشیدی مسئولیت سازمان ( سماع ) را بر عهده داشت و با همکاری مصطفی چمران و محمد توسلی به تأسیس اولین پایگاه تروریستی و جنگ های مسلحانه چریکی در مصر و جنوب لبنان اقدام کرد، اخوان المسلمین دست پخت ،دستهای الوده اوست .ما خواب بودیم وقتی ابراهیم یزدی را بعنوان یکی از کلید های بین المللی هماهنگ کننده در تصرف ایران بوسیله خمینی بکار گرفتند،ما خواب بودیم وقتی خمینی طبق برنامه از عراق اخراج شد و طبق دستور کویت او را نپذیرفت ما خواب بودیم وقتی ابراهیم یزدی طبق وظیفه اش برنامه فرانسه را برای خمینی ترتیب داد و با همکاری صادق قطب زاده خانه ای در نوفل لوشاتو تهیه کرد.خانه ای که میزبان چک های میلیون دلاری اهدایی جیمی کارتر بود .ما خواب بودیم وقتی رمزی کلارک سجده شکر می کرد در نماز جمعه های نوفل لوشاتو ،ما خواب بودیم خوابی عمیق، وقتی دانشگاه امریکائی بیروت سنگر عملیات جاسوسی انگلیس و آمریکا در خاور میانه بود ، وقتی برایمان در گوادولوپ لالایی مرگ می خواندند. راستی چه کسی مترسکها را می رقصاند؟پاریس پاتوق مترسکهایی بود که این کابوس را تدارک میدیدند،یزدی،قطب زاده، لاهوتی اشکوری، ابو الحسن بنی صدر، مطهری ، صادق طباطبایی……..نخ این عروسکهای زشت طینت دست که بود؟ عروسک گردان این کابوس هزار و یکشبه چه کسی بود؟عطش نفرت بود یا شهوت قدرت ،حرامزادگان قبیله را به هیچ فروختند،عروس هزار داماد به انها هم قول وفا نداده بود.ما خواب بودیم وقتی بعد ازضیافت اعدام بر پشت بام مدرسه علوی ،بعد از قتل وحشیانه دلاور مردان وفادار ،نوری زاده ها در خیابانهای تهران خوشرقصی می کردند ،کوتوله های رسانه ای ،اسیر هر طویله ای که یونجه شان را تقبل کند،حالا چه تفاوتی دارد که شاهزادگان عرب صاحبت باشند یا سرویس امنیتی انگلیس یا عالیجناب کوسه ؟افتاب پرستها به سرعت تغییر رنگ انها غبطه می خورند که یک روده راست در شکمشان نبود.
ما خوابهایمان را تکرار می کنیم،ما سی و هفت سال است کابوسهایمان را مرور می کنیم، کارتلهای نفتی جهان ،مافیای جانیان دین را بازیابی و بازسازی کردند ، مذهبیون کراواتی و جبهه نا ملییون وابستهء رخنه کرده در دربار و اخوند را وارد بازی نمودند و با رخنه ماموران حرفه ایی چون فردوست ها ،اسد الله عـَلم ها، یزدی ها، بازرگانها …. توانستند آخوند را بر تخت بنشانند.برای منفعل ساختن از کثیف ترین راه ها برای منحرف کردن مردم از مسائل روز بهره گرفتند،از گسترش مواد مخدر گرفته تا روسپی گری تا…….. تا دنیا به کام کارتلهای بزرگ نفتی و تسلیحات نظامی بچرخد و بچرخدو بچرخد………و ما در این سرگیجه تاریخی همه چیز یادمان برود و آخوند بی هیچ نگرانی بر مسند قدرت لم زده ،حالا این وسط شاگرد اول رتبه اعدام در جهان باشیم یا رقیب تایلند در صدور دخترانمان برای شیوخ عرب …….،ما خواب بودیم ،خوابی سنگین ،دریده می شدیم،چنگالهای کفتاران در بند بند وجودمان ،ما غرق شدیم،در کابوسهایمان،ما سی وهفت سال است خواب مرگ را تجربه می کنیم. پشت پرده پنجاه و هفت ننگین چه می گذشت؟ما حتی از فهمیدن واقعیت فرار کردیم،به خوابهایمان پناه بردیم.ما حتی نخواستیم اعترافات ژنرال هیگ را باور کنیم، ژنرال هایزر سفیر بدبختی بود برای خیانت به مردی که ما را با انقلاب سفید به سمت دروازه های تمدن می برد ،اما هم خوابه گی ارتجاع سرخ و سیاه ما را به خاک ذلت نشاند.تف بر مارکسیست اسلامی،تف بر توده ی ، تف بر مجاهدین تروریست،تف بر……………..
انگلیسی ها از یک حرامزاده سیک، ایت الله ساختند و به خورد این ملت دادند،حالا جای شیر و خورشیدمان لکه ننگ ارم سیک ها بر پرچم یک تمدن هزاران ساله می رقصد.
ما خواب بودیم تا چشمهایمان را بر جنایات دهه شصت ببندیم،ما خواب بودیم تا فاجعه هشت سال حماقت جنگ را نبینیم،ما خوابیدیم تا از فاجعه قتل های زنجیره ای فرار کنیم،ما خواب بودیم تا عالیجناب کوسه پوزخند بزند و خاطره ببافد.ما را هر چارسال یکبار در خلسه میان خواب و هوشیاری پای صندوق های رای می کشیدند تا برای هشت سال مسکن به خوردمان بدهند،همه خواب ازادیهای یواشکی می دیدند،کلی برایمان قهرمان الکی تراشیدند و پست کردند تا چوب لای چرخمان بگذارند،هیچ کس هم از رژیم غذایی اسرار امیز اکبر گنجی پرده برنداشت، همه خواب بودند،خامنه ای را یک خاطره یکشبه فارغ التحصیل کرد تا از یک مامور تربیت شده کا گ ب ،یک رهبر ناقص بتراشد.همه خواب بودند و میلیاردها دلار در بازی دلار پر ،پرید و رفت ،حالا خرده پول ته جیب دزدها را با میلیارد شمارش می کنندو من در بهت گم شدن دکلهای کوچک نفتی ،به چشمهایم شک می کنم. همه خواب بودند و ما خزر را بخشیدیم ،همسایه شمالی را که نباید ازرد،عالیجناب کوسه ،عاشق بازی در نقشهای متفاوت است دلش غنج می رود هی خاطره بگوید و پوزخند بزند و به ریش یک ملت بخندد،فایزه بابا قصد چریکه شدن دارد یا اولین ریس جمهور زن تاریخ ایران؟ مهدی غایب از نظر که در هتل اوین به خدا سپرده شد که دست پلیس بین الملل به او نرسد تا گند بیشتری بالا نیاید که دلالی ذخایر نفتی تیله بازی اش بود ،عالیجناب کوسه هی سناریو بنویسد،مثل ان اخری که موسوی (و کروبی) را به عنوان الترناتیو و برای روز مبادا در آب نمک خوابانده ما هم که به تبع یک الزایمرتاریخی اصلا عقلمان نمی رسد که تمام این ها از عوامل یک نمایشنامه هستند که هر کدام نقشی جداگانه را بازی میکنند که در صورت لزوم وارد صحنه شوند و هدف تنها مشغول کردن هشتاد میلیون مرده متحرک است که از این خواب مرگ بیدار نشوند که اگاهی کابوس عالیجنابان است،اگاهی یعنی سرنگونی این کفتاران وکشتار هشتاد و هشت گواه این ترس بود.حالا فردا اگر مهره های سوخته دهه پنجاه را به عنوان قهرمان ملی به خورد ملت بدهند من یکی که اصلا تعجب نمی کنم.این وسط یک جایی هم باز کرده اند برای بازیهای ابلهانه ترک ها و کردها و…….چرا این گربه را می خواهند تکه تکه کنند؟سود تجزیه ایران به جیب چه کسی واریز خواهد شد؟اینبار قربانی انگلیسیها خواهیم شد یا یهودیها ؟روسها چاقویشان تیزتر است یا امریکایی ها؟
ما خواب بودیم وقتی این بلا سرمان امد،به سی و هفت سال گذشته که نگاه می کنم یاد کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو می افتم،همان کوری فراگیر ودلم می خواهد یک روز این کابوس تمام شود،وما از این خواب مرگ بیدار شویم.کاش نسل بعدی بفهمد این قصه ها برای بیدار شدن است.
پاینده باد ایران
سهیلا زرندی

خبرنامه ملّی ایرانیان