بیانیه جنبش رنسانس برای گاهنامه جشنهای ملی

بنام ایران، تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانشهری

از دیر زمان، در نخستین روز بهار درفلات ایران، پژواک مهر آمیز ایرانیان به یکدیگررا میتوان شنید:

هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز.

چه زیباست شور و جوش و خروش آیین نوروزی،  سرزندگی زیست بوم، شادی وشادابی.

چه زیباست خجستگی زاده شدن زیست بوم سپهر، بالش گیاهان، شکوفتن غنچه های بهاری.

چه زیباست آواز خوش پرندگان،  مراسم و آواز سمنو، سبزه و ماهی؛  دیدار بزرگان و مهان، سفره هفت سین، چراغانی.

چه زیباست دیدن لبخند شادی بر لب کودک و پیر و جوان در فلات ایران.

چه زیبا و شادی آفرین است این چنین جشنهای ایرانی.

در درازای هزاره ها، از دریای پارس تا دریای مازندران،  از دوشنبه تا هرات و از کردستان  تا قفقاز،  با چنین جشن های شادی بخش، ما توانسته ایم در پرتو آنها، شناسۀ  تمدن، فرهنگ و هنرخود را پاس بداریم.

امروزه، پس از هزاره ها، هنوزهم  صدای سرنای نوروزی، آوای یادگاری است از جم درپشته ایرانشهر. اما شوربختانه در آن بخش از ایرانشهر که چهره  گربه را به خود گرفته، شادی و شادمانی و جشن و سرور، شرمنده بودن ( گناه ) شمرده می شود. شادی ودست افشانی و پایکوبی، برپا نمودن جشن های  ایرانیان را تنها در کرانه های دوردست و بیرون از پهنه و گستره ایرانشهر میتوان دید. اما در دل ایرانشهر، در ایران کنونی، شادی و پایکوبی در جشنها، جنبش و جهشی است  باز داشته شده. در سر زمینی که شور و شادمانی نا شایست شمرده شوند، چگونه می توان بندهای غم و اندوه را از دست و پای جان گشود؟  چگونه می شود از درد و غم آزاد و رها گشت و به پیشباز جشنهای  ایرانی شتافت و در خانه و روستا و شهر و کشور شادمانی گسترانید؟

چگونه سر آمد به نیک اختری           بر ایشان همه روز گُند آوری

آیا در سرزمینی که پاکی و راستی و زیبایی و شاد بودن و انسانیت نا شایست دانسته  و محکوم می شود، میتوان گلستان جشن دراردیبهشگان را داشت؟ آیا میتوان در جشن خردادگان نگاهبان پاکیزگی آبهای آلوده و خشک شده کارون و زاینده رود وسپید رود و دریاچه بختگان و هیرمند و هامون  شد؟

از یعقوب لیث تا رضا شاه بزرگ، از عنصری تا فردوسی و از میرزا آقا خان کرمانی تا کسروی، بیش از صده ها میباشد که بزرگانی ایرانگرا در راه نوزایی ایرانی پا در میدان فرهنگ و سیاست ایران گذارده اند.

ما فرزندان  ایرانزمین، فرزندان فردوسی،  در درد و غم کشور اشغال شده خود، زنده  نگاه داشتن تمدن و فرهنگ و هنر ایرانی را خویشکاری (وظیفه) و آنرا حکم تاریخ می دانیم، همچون نور بر تاریکی.

سر سال نو هرمز فرودین

برآسوده از رنج تن، دل ز کین

بزرگان به شادی بیاراستند

می وجام و رامشگران خواستند

چنین جشن فرخ از آن روزگار

به ما ماند از آن خسروان یادگار

(فردوسی)

پس از یورش اسلامگرایان به ایران و دشمنی آنها با تمدن و فرهنگ وهنر ایرانی، گاهشمار ایرانی نیز در تاریکی فرو رفت و هنگامِ درستِ نوروز میان ایرانیان سردرگم شد. با درخواست خواجه نظام الملک طوسی، دانشمندان ایرانی گردهم آمده و با سرپرستی خیام نیشابوری، گاهشمار ایرانی را بار دیگر زنده و جایگاه درست نوروز را شمارش نموده و بنیان نهادند. آنان سرانجام، گاهشمار ایرانی را به شکل امروزی نوزایی نمودند و نوروز را که هیجده روز از آغاز بهار جابجا شده بود به جایگاه درست خود باز گرداندند. اما جشنهای دیگر ایرانی همچنان در تاریکی و سردرگمی ماندند.

ایرانیان همواره با جشنها و مراسم شادی بخش پی در پی گذشته های دور خود آشنا میباشند. در هر ماه ایرانشهر، یک، یا دو و یا چند جشن با مناسبت و انگیزه ای زیبا سامان داده شده است. جشنهای ما، انگیزه و دستاویزی برای شاد زیستی می باشند. در گاهنامه پیشرو جنبش نوزائی (رنسانس) ایرانی، انگیزه و مناسبت جشن های ماهانه ایرانی، به آن شکلی که دودمان امروزی بتواند از آن بهترین بهره مندی را بدست آورد، گرد آوری شده است. باید که نسل ما از درد و غم و اندوه فاصله گرفته تا با شادی آفرینی، این زنجیره اسارت و بردگی را از روح و جسممان بدور افکنیم و با اندامی به بلندای سرو در برابر این سدها و راه بندهای بر آمده که نادانی و خرافه پروری و خفگی و تیره روزی را نمایندگی مینمایند ایستادگی نماییم تا پیروزی نور بر تاریکی و فرهمندی بر نادانی را بنیان نهیم.

در این روزگار بد هنجار که جشن و سرور بر خلاف قوانین و ارزشهای حکومت اسلامی می باشد، شادی، رمز آزادی ما و جشنهای ایرانی ابزاری برای نافرمانی مدنی و نوزایی ایرانی می باشند.

همان بهتر که دائم شاد باشیم
ز هر درد و غمی آزاد باشیم
به خوش رویی و خوش خویی در ایام
همی رو تا شوی خوش دل در انجام
اگر خوش دل شوی در شادمانی
بماند شادمانی جاودانی…

(ناصر خسرو)

این جشنهای ایرانی بوده اند که همواره در درازای تاریخ، شادی را در دل ایرانشهر زنده نموده و ما ایرانیان را از درد و غم وجود نیروهای اشغالگر بیگانه آزاد وهویت و شناسه ایرانی خود را پدافند نموده اند. امروز، بدلیل وجود نظام سرا پا حزن و اندوه حکومت ( اسلام گرایان ) تلاش و کوشش ایرانیان باید بر آن باشد تا هر روز ما نوروز گردد تا از این غم زدگیها و درد و رنج و محنت، خود را برهانیم. جنبش نوزائی (رنسانس) ایرانی، فرزندان فردوسی، دگرگون نمودن هر روز به نوروز را یکی ازبهترین اهداف خود می داند.

جشنهای ماهانه ایرانشهر که در این گاهنامه تدوین شده اند، گام نخست ما برای نوزایی ایرانی و زنده نمودن فرهنگ ایرانشهری و فضای نوروزی در سرتاسر سال می باشند. بایسته است که در ایران زمین، ما یک بار در ماه جشن و شادی را بر اساس فرهنگ دیرین ایرانشهر برپا نماییم تا این موج خروشان، جشنهای دیگر و یاد روزهای مشاهیر ایرانی را هم همواره زنده کنند و آن مناسبتها را نیز به شاد زیستی و نافرمانی مدنی مبدل نمایند.

از همیاران کارگروه اندیشه ایرانشهری که در نشستها شرکت جسته اند و این گاهنامه را فراهم نموده اند سپاسگزاریم. باشد تا این گاهنامه، رهنمود و راهکاری در راستای آگاهی و بیداری ایرانیان گردد. این جشنها ابزارهای نیرومندی هستند برای رهائی بخشیدن از بحرانهای روانی جامعه ما از ترس وحشت. این جشنها ابزاری هستند برای نوزایی فرهنگی ما ایرانیان و بیش از این ها، جشنهای ماهانه ما، نشانه هایی هستند از ارزشهای کهن سرزمین ما و از خواستها و آرزوهایمان.

نا فرمانی ایرانیان در برابر حکوت مذهبی در ایران، همچون نور افکنی است در راستای روشنائی بخشیدن به بزرگ راه مهر وعشق و دوستی و شادمانی.

باشد که در سردی و سیاهی زمستان سیاسی امروز ایران، برگزاری جشنهای گهر بار کهن دیارمان ، همچون تابش خورشیدی در جهت گرمی بخشیدن به ما شود تا بتوان با توانمند نمودن مردمان، نیروی خرد را افزون نموده و روزگارمان را بهسازی نماییم.

باشد که جشنهای ایرانی، یادآور ارزشهای آن سرزمین گردند.

باشد که هرکدام از جشنهای ایرانی همانند نوروز، زنده شوند و هر روزمان مانند نوروز سرشار از اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک گردد.

زنده باد ملت بزرگ ایران،  برافراشته باد پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران.

پاینده باد ایران آزاد

جنبش رنسانس (نوزایی) ایرانی، فرزندان فردوسی

تیرماه ۲۵۷۵

گاهنامه جنبش-کتابچه

گاهنامه جشنهای ملی PDF

بیانیه جشنهای ملی  PDF

کتاب انقلاب نوروز ایران نوشته دکتر امیر فصیحی دبیر کل جنبش رنسانس ایرانی، فرزندان فردوسی تئوری میباشد که طی هشت سال تحقیق در سال ۲۰۱۲ منتشر شد. این تئوری بر پایه فرهنگ ایرانشهری میباشد و نشان میدهد که چگونه میتوان از جشنهای ملی بعنوان ابزاری مناسب و خشونت پرهیز در راستای نافرمانی ها مدنی استفاده کرد تا بتوانیم ایران را به سرمنزل مقصد که همانا آزادی و استقلال میباشد برسانیم و از اشغال درآوریم.

برای خرید کتاب میتوانید به تارنمای آمازون مراجعه کنید.